فقط خودم

نه تخت جم نه ملک سلیمانم آرزوست ، راهی به خلوت دل جانانم آرزوست

فقط خودم

نه تخت جم نه ملک سلیمانم آرزوست ، راهی به خلوت دل جانانم آرزوست

گریه نمی کنم نه اینکه سنگم

  

گریه نمی کنم نه اینکه سنگم -  گریه غرورمو بهم می زنه

مرد برای هضم دلتنگیاش - گریه نمی کنه قدم می زنه

گریه نمی کنم نه اینکه خوبم -  نه اینکه دردی نیست نه اینکه شادم

یه اتفاق نصفه نیمه ام که - یهو میون زندگی افتادم

یه ماجرای تلخ ناگزیرم - یه کهکشونم ولی بی ستاره

یه قهوه که هر چی شکر بریزی - بازم همون تلخیه نابو داره

اگه یکی باشه منو بفهمه - براش غرورمو بهم می زنم

گریه که سهله زیر چتر شونش - تا آخر دنیا قدم می زنم