فقط خودم

نه تخت جم نه ملک سلیمانم آرزوست ، راهی به خلوت دل جانانم آرزوست

فقط خودم

نه تخت جم نه ملک سلیمانم آرزوست ، راهی به خلوت دل جانانم آرزوست

هنر پول درآوردن

زمانی پول درآوردن از اینترنت خیلی سخت بود، تازه در این رواج پیدا کرده بود که منم 17-18 سالم بود، من هم مثل خیلی از جوون های اون زمان کنجکاوانه به دنبال کشف هر جیز جدیدی در این دنیا بودم از طرفی هم دنبال راهی که بتونم داخل این فضت پولی کسب کنم، کار خیلی سخت بود چون تنها راهش یا فروشگاه اینترنتی زدن بود یا طراحی سایت.

فروشگاه اینترنتی که باید یه کالای خاصی داشته باشی که انقدر جذابیت داشته باشه که بتونی تعداد محدودی که از اینترنت دیدن میکنن رو متقاعد کنی که جزو اولین نفراتی باشن که پولی پرداخت می کنند بابت چیزی که جند روز دیگه به دستشون می رسه و از فروشگاهی که نمیشناسن... اما من تونستم سی دی بفروشم، سی دیهای جذابی مثل کتابخانه اینترنتی شامل هزاران فایل پی دی اف از کتابهای داستان و .... که اون زمان واقعا جذابیت خاصی داشت و بیشترین فروشم همین محصول بود ، در کنار اون سی دی هایی مثل آموزش رقص تکنو ، آموزش یوگا و ... ، پس این قله رو فتح کردم و به درآمد رسیدم.

طراحی سایت: اما از طرفی علاقه عجیبی به ساختن سایت داشتم، دوست داشتم چیزی در فضای وب باشه که من اون رو ساخته باشم و همه بتونند اون رو ببینند، کلا یک علاقه ی عجیبی در من بوجود اومد برای طراحی سایت،  پس رفتم سمتش چون هم میتونستم با زدن سایت برای بقیه پول به دست بیارم و هم حس علاقه ی عجیبی که به این کار داشتم رو ارضا کنم... با زدن وبلاگ برای خودم شروع کردم، کم کم از طریق تغییر در کد های قالب شروع به یادگیری کردم و بعدش برنامه نویسی  اچ تی ام ال ، بعدش استفاده از CMS ها و در نهایت یادگیری برنامه نویسی php و ... این قله رو فتح کردم و هنوز که هنوزه دارم ادامه میدم، هم از خودم راضی ام که تونستم هنری کسب کنم و در این وادی که یا باید پارتی داشته باشی یا پول زیادی ، حد اقل تونستم برای خودم هنری یاد بگیرم که تونستم باهاش زندگی تشکیل بدم و خدا رو شکر زندگی رو به خوبی یا سختی هر جوری که هست میگذرونیم.

اما هنر پول درآوردن این روزها در ذهنم شکل دیگه ای گرفته، دوست دارم در فضایی غیر از اینترنت و فضای مجازی کسب درآمد کنم، هم دوست دارم و هم کمی دلزده شدم از این فضایی که درش هستم، چون تکنولوژی رو نمیشه حتی تا یک روز بعد پیش بینی کرد، دوست دارم به سمتی برم که بتونم تا 50 سال بعدش رو ترسیم کنم.. حتی شاید بتونم کسبی راه اندازی کنم که بچه هام هم بتونند ادامه بدن، و البته هر چی جلو تر میری پیشرفت داشته باشی و تجربه بهت کمک کنه نه مثل برنامه نویسی هر چی جلو میری تحلیل بری... امیدوارم بتونم یک شغل بعدی خوبی برای خودم پیدا کنم ، پست قبلی در همین رابطه بود! البته این فقط یکی از ایده هایی است که در ذهنم دارم، سعی میکنم بیشتر در این رابطه بنویسم.